تاریخ پرستاری در اصل چگونگی روند توسعهٔ مراقبتهای پزشکی و پرستاری‌ها از انسانها در تمام سنین در خانواده یا دیگر نهادهای اجتماعی همچنین گروههای اجتماعی چه بیمار و چه سالم را توصیف می‌کند در ضمن تاریخ پرستاری به طور جدایی ناپذیری با توسعهٔ دیگر رشته‌ها مثل پاتولوژی، پزشکی، علوم اجتماعی و آموزش و پرورش پیوند دارد.

پرستاری از یک نیاز اولیه برای بیماران و افراد ضعیف جامعه و نه بعنوان یک شغل در جوامع گذشته خود را در طول قرن‌ها از انگیزه‌های اخلاقی و یک عمل خیر خواهانه یا یک دستیار سادهٔ پزشک به یک شغل خدماتی مهم، تاثیر گذار، نقش آفرین و حرفه‌ای تبدیل کرده. از نیمهٔ قرن بیستم درون طیف‌های متفاوت پرستاران جهت گیری‌های متفاوت شغلی، که آنها به واسطهٔ هدف جمعی خود مثل کودکان یا سالخوردگان و بر اساس شاخه‌های پزشکی یا اجتماعی آنها به طور مثال پرستاری روانی، از هم متمایز می‌شدند بوجود آمد. پیش از پایه ریزی پرستاری مدرن،راهبه‌ها و نیروهای نظامی بودند که خدمات پرستاری ارائه می‌دادند.

ریشه‌های مذهبی و نظامی در پرستاری مدرن امروز در بسیاری از کشورها همچنان نمایان است، به عنوان مثال در انگلستان زن پرستار ارشد به عنوان خواهر شناخته می‌شوند. پرستاران نه تنها دستورهای متخصصان مراقبت‌های بهداشتی را باید اجرا می‌کنند بلکه مسئول اعمال خود نیز هستند. در حرکت فزایندهٔ حرفه شدن و اکادمیک شدن حوزه‌های شغلی پرستاری در طول سده‌های ۱۹ و ۲۰ میلادی، بخصوص در اواخر سدهٔ ۲۰ میلادی نیاز به توسعهٔ شغلی و تغییر جایگاه اجتماعی و سیاسی افزایش و توسعه یافت ولی تاریخ پرستاری در درون تاریخ پزشکی و علوم پرستاری اروپا گم شد و دلیل این فقدان این بود که تاریخ پرستاری توسط افراد تازه کار، پرستاران علاقمند به تاریخ یا محققان پرستاری نگاشته شده و می‌شود، در صورتیکه این افراد هیچگونه تحصیلات آکادمیک در زمینهٔ تاریخ ندارند و در نتیجه نتوانستند از تاریخ پرستاری، پرستاری کنند.

در سراسر جهان تحقیقات علمی پیشتازی در تاریخ پرستاری در حال شکل گیریست که محققان آن بصورت تنگاتنگ با رشته‌های نیز مرتبطند. در گذشته‌ای نچندان دور انستیتوهای پزشکی در اروپا بر روی تاریخ پرستاری تحقیقاتی آغاز نمودند که در آنها محققان تاریخ شناسی با تحصیلات دانشگاهی مرتبط با مراقبتهای پزشکی شرکت نمودند تا یک تاریخ مدون و علمی و معتبر در ضمینهٔ پرستاری را تدوین کنند، تحقیقات تاریخی در زمینهٔ پرستاری هم اکنون چه بصورت مبتدی و چه علمی جمع آوری شده باشند، بخشی از آموزش پرستاران در تمام رشته‌ها در کنار تاریخ پزشکی هستند.

دوران باستان

شرق باستان

بین النحرین


قدیمی ترین نوشته‌ها در رابطه با پزشکی و فن درمان و مراقبت از شرق باستان هستند همچنین نوشته‌های خطی مربوط به ۱۷۵۰ قبل از میلاد و متعلق به بابلیان در زمان حمورابی وجود دارد که قوانین حقوقی و قضایی دربارهٔ مشاغل مربوط به پزشکی را در آن جامعه تعریف می‌کند. اگرچه که در تعریف و مفهوم باستانی بیماری، عامل بیماری خدایانی خشمگین هستند که ملت را به خاطر گناهانشان جزا می‌دهند اما این مساله نیز مانع از تعهد و احساس مسئولیت افراد جامعه و خانواده در قبال بیماران در رسیدگی و مراقبت از بیماران نشد. با اینکه مفهوم مراقبت‌های پزشکی در دنیای باستان متفاوت از امروز بود ولی می‌توان چندین نمونه را یافت که با روح این حرفه و طبیعت آن و قوانین مدرن پرستاری سازگارند. ماماها و کمکهای آنها در هنگام زایمان و همچنین دایه، که می‌توانست به نوزادان شیر دهد و همچنین از مادری که کاملاً ضعیف شده مراقبت نمایند، در تاریخ باستان مشهورند و در ضمن ایشان تحت قوانین مکتوبی دارای حقوق پولی قضایی مشخصی در چارچوب شغل خود بودند آنچنانکه در نسخ خطی حمورابی مکتوب شده است.

* قوانین حمورابی که به همراه چندین نسخهٔ خطی در موزهٔ لوور پاریس نگهداری می‌شوند.   

                                                                 

در مصر باستان دانش، ابزارهای درمانی، داروها و نیایش‌های بسیار زیاد ی در زمینهٔ پزشکی وجود داشت که در دسترس پزشکان بود. یکی از جامع ترین مدارک و شواهد هنر درمان در مصر باستان در پاپیروس اِبِرس موجود است که به تاریخ ۱۵۵۰ قبل از میلاد باز می‌گردد. پزشکان در زمینه‌های مختلف ی متخصص بودند و می‌توانستند در معابدی که توسط ایمهوتپ متبرک شده بودند، برای یافتن درمان جستجو کنند. در این تاسیسات درمانی زنان خدمتگذار معابد از جایگاه بالایی برخوردار بودند. آنها دست در دست و پا به پای پزشکان کار می‌کردند و از بیماران مراقبتهای پزشکی و پرستاری به عمل می‌آوردند. غالبا برای پرستاری در محیط‌های مسکونی از زنان یا برده‌ها استفاده می‌شد که آنها غالبا ضروریات علمی را از درون خانواده آموخته بودند و یا به صورت غریزی انجام می‌دادند.

هند

در هندوستان در ۳۰۰ قبل از میلاد اولین مقررات برای بهداشت، تهویه و راحتی بیماران در بیمارستان‌ها به اجرا در آمد و مکتوب نگهداری شد. مراقبت از بیماران را مردانی که در این زمینه آموزش دیده بودند بر عهده داشتند. در سال ۲۵۰ قبل از میلاداولین مدرسهٔ پرستاری در هندوستان آغاز به کار کرد که در آن دانش آموزان اصول، مقررات و مهارتهای پرستاری را از قبیل: آشپزی، مراقبت‌های بدنی و ماساژ را می‌آموختند، یک متن که مدتها بعد و در حدود ۵۵۰ میلادی نگارش شده، توانایی‌ها و مهارت‌هایی که یک پرستار می‌بایست دارا باشد را اینگونه توصیف می‌کند:

... او می‌تواند بیمار را به سمت خود جلب کند، در برابر پزشک وفادار است، در بدن، روح و حرف زدن خالص است، باهوش و کارآمد کار می‌کند...

غرب باستان

روم


در هنگامی که علم پزشکی پیشرفتهٔ روم غالباً توسط پزشکان یونانی تاثیر قرار گرفته بود و انجام می‌شد، پرستاری در روم درلابلای خون و جنگ و شمشیر در لژیون‌های نظامی روم توسعه و رشد پیدا کرد. سربازان تحت آموزش‌های مقدماتی کمک‌های اولیه قرار می‌گرفتند در همین هنگام نیز حمل بیماران و مجروحان به بیمارستان‌های نظامی نیز صورت می‌گرفت که در آنجا و بیمارستان‌های نظامی از زنان آموزش دیده در ضمینهٔ مقررات پرستاری و پزشکی استفاده می‌شد.مراقبت از بیماران یا مجروحان در بیمارستان‌های رومی Valetudinarium انجام می‌شد که آنها نیز مانند آسایشگاههای درمانی رومی Sanatorium معمولا در مکانهای آرام و در کنار چشمه‌های آب گرم بودند.

گروه دیگری از جامعه که در این بیمارستان‌ها Valetudinarium' تحت مراقبت و درمان قرار می‌گرفتند بردگان بودند که در آنجا نیروی از دست رفتهٔ برده‌های بیمار یا مجروح آنها بازیابی می‌شد و بهبود می‌یافتند و ورود به این درمانگاه‌ها فقط به شرطی امکانپذیر بود که فرد یک بیماری درمانپذیر داشته باشد.

در بخش رومیان از انجیل از فیبه به عنوان نخستین پرستار شناخته شده یاد شده است. در خلال سال‌های نخستین فعالیت کلیسا، سن پل خادمهٔ کلیسا فیبه را به عنوان نخستین پرستار به روم فرستاد. او در آنجا هم از مردان و هم از زنان مراقبت می‌کرد. در سدهٔ شانزدهم، رفرمیست‌های پروتستان دیرها و مدرسه‌های مذهبی دخترانه را تعطیل کردند. ولی به چندتایی از آنها در شهرها اجازه دادند که به فعالیت خود به عنوان آسایشگاه بیماران درمان ناپذیر ادامه دهند. به راهبه‌هایی که به عنوان پرستار خدمت می‌کردند مقرری پراخت می‌شد یا به عنوان آن‌ها گفته می‌شد ازدواج کنند و در خانه بمانند. ولی در مناطق کاتولیک نقش پرستاری خواهران روحانی همچنان ادامه یافت.

یونان

در یونان باستان در کنار پزشکی سنتی دینی شرقی در پایان قرن پنجم قبل از میلاد مسیح، پزشکی عقلانی نیز پیشرفت نمود. برای این دوران از علم پزشکی، پزشک سرشناس یونانی بقراط، در یونان و جهان معنای خاصی دارد. در یونان دانش آموزان پزشکی هم وظیفه داشتند که بعنوان پرستار از بیماران مراقبت کنند.

در یک مجموعه ی خطی یونانی در مبحث پزشکی که توسط بقراط نوشته شده، به وضوح مطالبی درباره ی نقش پزشکان در امور مراقبتی بیان شده، بطور مثال یک سلسله مراتب برای دانش آموزان پزشکی وجود درد که این سلسله مراتب بر اساس سطح تحصیلی، آنان را به امور مراقبتی مشخص موظف می‌کند، پزشکان در حال تحصیل وظایفی از قبیل غذا دادن و خوراندن دارو به بیماران، پیشبرد درمان را دارند و چگونه بیماران را تحت نظر قرار می‌گیرند و دیگر مفاهیم اساسی پرستاری. اشخاص دیگری نیز بودند که به نام "ناظر بیماران" شناخته می‌شدند و نقش آنها نتنها مواظبت از بیماران بود بلکه به نوعی دستیاران یا همکاران این پزشکان در بیمارستان‌ها بودند. در ضمن نقش این ناظران بعنوان خدمتکار نبوده زیرا حوزه ی کاری آنها در سلسله مراتب بالا تر از پزشکان تازه فارغ التحصیل شده بود.

                          

اروپا

قرون وسطی


رشتهٔ پزشکی در دانشگاههای اروپایی از بسیاری قبل بعنوان یکی از رشته‌های دانشگاهی شروع به تدریس شد همزمان با آن رشتهٔ پرستاری بعنوان یک تخصص در اصل با اتکا به مفهوم عشق به هم نوع در دین مسیحیت به ویژه در جوامع مذهبی و همچنین بسیاری از صومعه‌های تازه تاسیس گسترش می‌یافت. مشکلات اساسی و مرکزی پرستاران عبارت بود از طاعون و جذام که هر دو ما بین سده‌های ۱۳ و ۱۴ میلادی اروپا را در گیر خود نمود و در اصل تبعات جنگهای صلیبی در اروپا بود. برای مراقبت از بیماران جذامی و طاعون زدگان درمانگاههای تخصصی در اروپا تاسیس شد که در آنها فرقه‌های مذهبی متفاوت مسیحی و غیره بصورت اختصاصی از بیماران مراقبت‌های لازم را به عمل می‌آوردند. بطوریکه چندین فرقهٔ مذهبی از جمله "یوهانی‌ها"، "فرانسیسکان‌ها" و دومنیکی‌ها" و... شدیدا به پرستاری روی آوردند. در حدود اواخر سدهٔ ۱۲ میلادی یک انجمن از مسیحیان "لایین" (مسیحیانی که به نوعی از دید کلیسای کاتولیک رومی بعنوان غیر مسیحی شمرده می‌شدند) آغاز به کار کرد. آنها بانوان بیوه و یا دختران مجرد را در محافل خانگی گرد هم می‌آوردند و آنها خود را برای وقف در راه مراقبت از بیماران و فقرا آماده می‌ساختند.

سدهٔ ۱۶ میلادی

در سدهٔ ۱۶ میلادی فرقه‌های مذهبی دیگری با گرایش‌های انسان دوستانه و نزدیک به الگوهای پرستاری کلاسیک پدیدار شدند که کم کم از فرقه‌هایی با ایده آل‌های مسیحیت در نوع دوستی به فرقه‌هایی با گرایش به سمت مراقبت و پرستاری از انسانها تبدیل شدند، به خصوص فرقه‌ای بانام برادران دلسوز و کامیلیانر. یوهان فون گوت در سال ۱۵۴۰ در گرانادا یک بیمارستان برای جنون زده گان و بیماران روانی بنیاد نهاد بعدهااو به یک حامی و قدیس برای بیمارستانها، بیماران و پرستاران تبدیل شد. در سال ۱۵۷۴ یک پزشک به نام جاکوب اوتئوس کتابی آموزشی در سه جلد با نام گزارش، درس و دستور العمل اساسی از نیازهای مناسب و مفید پزشکی برای افراد سالم، بیماران و پرستاران که آن بعنوان اولین رسالهٔ علمی آلمانی به شمار می‌رود.

اروپای مدرن

در آغاز دوران مدرن از سال ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی اروپای پروتستان دارای چند بیمارستان درخور توجه بود، ولی هیچ سیستم پرستاری منظم و مرتبی نداشت. تضعیف نقش زن باعث شد که فعالیت پزشکان و پرستاران زن محدود به کمک به همسایگان و خانواده‌های خود شود که بدون حقوق بود و دارای ظرفیت شناخته شده‌ای نبود. در کشورهای کاتولیک راهبه‌ها در بیمارستان‌ها خدمت پرستاری ارائه می‌دادند. نقش رهبری در این زمینه به عهده بنیاد خیریه دختران سن وینست دو پل بود که در سال ۱۶۳۳ بنیان گذاشته شد. در کشورهای کاتولیک بنابر دستور راهبه‌ها در بیمارستان‌ها خدمات پرستاری ارائه می‌شد. گروهی از راهبه‌های کاتولیک گسترهٔ کاری خود را به مناطق جدیدی افزایش دادند. به عنوان مثال در مناطق روستایی بریتنی فرانسه نقش مرکزی به عهده دختران روح القدس بود که در سال ۱۷۰۶ بنیان گذاشته شده بود. فرصت‌های جدیدی برای راهبه‌ها به عنوان پزشکان خیریه در املاک اشراف مذهبی ایجاد شد. راهبه‌ها مراقبت‌های کاملی از بیماران فقیری که به آنها مراجعه می‌کردند انجام می‌دادند آن‌ها نه تنها به وظایف پرستاری عمل می‌کردند بلکه نقششان به عنوان پزشک، جراح و داروساز گسترش دادند. در طول انقلاب فرانسه بیشتر دستورها پرستاران تعطیل شد و هیچ مراقبت پرستاری سازمان یافته‌ای به عنوان برای جایگزین برای آن‌ها پیدا نشد. با این حال تقاضا برای خدمات پرستاری به قوت خود باقی‌ماند و بعد از سال ۱۸۰۰ خواهرها دوباره کار خود را از مجتمع‌های و بیمارستان‌های روستایی از سر گرفتند. آن‌ها از طرف مقامات تحت فشار بودند چرا که مقامات از ارتباط گسترده میان پزشکان نخبه و دهقانان نیازمند کمک بیمناک بودند.

سدهٔ ۱۷ میلادی

"وینسنس فون پاول" در شاتیلون سور شالارون در فرانسه انجمن بانوان محب مسیحیت را بوجود آورد و سپس مشترکاً با "لوئیز دِ ماریلاک" در سال ۱۶۳۳ انمجمن دختران محّب مسیحیت را بوجود آورد. با بوجود آمدن این انجمن‌های خیر خواهانه جریانات جدیدی که به توسعهٔ تاریخی پرستاری کمک شایانی نمودند، شکل گرفتند و از آنها به عنوان جلودار و پیشگام سازمان‌هایی یاد می‌شود که بعدها بوجود آمدند و در ضمینهٔ مراقبت‌های پزشکی و پرستاری فعالیت حرفه‌ای می‌کردند. این بانوان تحت مدیریت و تعالیم پزشکان، آموزشهای اساسی مراقبت پزشکی را می دیدند و با تجهیزات پزشکی آشنا می‌شدند و سپس تحت مدیریت پزشکان یک بیمارستان در آنجا استخدام می‌شدند.

سدهٔ ۱۸ میلادی

با آغاز سدهٔ ۱۸ میلادی پرستاری و مراقبت‌های پزشکی اغلب توسط طیف پایین و بیسواد جامعه انجام می‌شد، همزمان طبق پیشنهادها نظری برای ورود به شغل پرستاری سطح معینی از تحصیلات برای زنان طبقهٔ متوسط تعیین شد. در نتیجه کمبود پرسنل متخصص بسیار به وضوح پدیدار شد. در سال ۱۷۸۱ اولین مدرسهءعمومی پرستاری آلمان در شهر مانهایم توسط "فرانتس آنتوان مای" تاسیس شد. این مدرسه تلاش می‌کرد که با یک دوره آموزشی حداقلی سه ماهه برای پرستاران برگزار کند. در اتریش جوزف دوم اصلاحات اتریش را سامان داد و در سال ۱۷۸۴ بیمارستان عمومی وین آغاز به کار کرد.

سدهٔ ۱۹ میلادی

پرستاری در قرن نوزدهم وارد شکل جدیدی از حیاط خود شد. در سراسر دنیا و همزمان در اروپا جنبش‌های انسان دوستانه و سازمانهای ارگان یافته برای کمک به انسانها تاسیس می‌شد و نیاز به پرستارانی آموزش دیده و حرفه‌ای روز به روز بیشتر احساس می‌شد. در اروپا نگاه به مقولهٔ پرستاری درحال تغییر کردن به یک حرفه بود و در نتیجه در اروپا همگام با جهان نقش و جایگاه اجتماعی یک پرستار در حال تغییر بود. یک پزشک آلمانی به نام تئودور فلیندر به همراه همسرش فریدریکه فلیدنر در ۱۳ اکتبر ۱۸۳۶ یک آموزشکدهٔ پرستاری برای بانوان پروتستان در آلمان تاسیس کرد تا تاثیرات مضر مراقبتهای نا مناسب از بیمارها توسط کادر آموزش دیده نشده کاهش یابد، این آموزشکده و دیگر اورگان‌های هم زمان تاسیس شده در اروپا خود به خوبی مبین اهمیت پیدا کردن جایگاه پرستار در اروپا در قرن نوزدهم را هستند.

 قرن بیستم

جنگ جهانی اول

جنگ جهانی اول باعث بوجود آمدن یک شکاف بزرگ در راه توسعهٔ پرستاری شد، تمام تلاش‌ها برای اتحاد و استانداردسازی پرستاری متوقف شد، پرستاران در کشور‌های جداگانه بر روی رسالت اساسی و اولیهٔ پرستاری که مراقبت از مجروحان جنگی بود می‌پرداختند. در اتریش پس از جنگ و به علت پی بردن به نیاز به پرستاران حرفه‌ای در شرایطی نظیر جنگ، در سال ۱۹۳۳ "گروه فارغ التحصیلان پرستاری اتریش" تاسیس شد. این بخش نوشتار نیازمند گسترش است.

اواخر هزارهٔ دوم میلادی

در آلمان و پس از چندین دوره تلاش برای تاسیس یک دورهٔ پذیرش اختصاصی در موسسات آموزش عالی برای رشتهٔ علوم پرستاری، سرانجام ما بین دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی اولین دورهٔ دانشگاهی علوم پرستاری بوجود آمد. کمبود پرستار در طول دههٔ ۸۰ میلادی در آلمان و اتریش منجر به افزایش کار پرستاران شد که در نتیجهٔ این فشار کاری، کیفیت خدمات کاهش پیدا کرد و رسوایی‌هایی در رابطه با امور پرستاران و امور مراقبتی از نتایج آن بود.
 علیرغم وضعیت نامناسب پرستاران آنها تلاش می‌کردند تا جایگاه خود را از یک دستیار به عنوان یک شغل تخصصی مجزا در زمینهٔ سلامت تبدیل کنند. تعاریف مختلفی در سطح بین الملل برای پرستاری مطرح شد که از آن جمله می‌توان به "اعلامیهٔ وین دربارهٔ پرستاری" اشاره کرد.

              

منبع:  http://fa.wikipedia.org

مطالب مرتبط: تاریخ پرستاری(2)